سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ پژوه

پایه گذاری نهضت بزرگ علمی  

سه عامل بسیار مهم سبب شده بود تا ائمه قبل از امام باقرعلیه السلام نتوانند آن گونه که شایسته آنها است علوم خود را گسترش دهند و قوانین حیات بخش اسلام را به صورت کامل برای مردم بیان کنند . این عوامل عبارتند از  :

الف) اوضاع سیاسی: در زمان امامت ائمه پیش از امام باقرعلیه السلام تبلیغات سوئی بر علیه خاندان عترت و طهارت صورت می پذیرفت، چنان که به دستور معاویه - لعنة الله علیه - بر منابر به امیرالمؤمنین علی علیه السلام دشنام می دادند و چنان بر علیه این خاندان دروغ پردازی می کردند که بعد از شهادت آن حضرت در محراب نماز، مردم در خارج از کوفه گفتند: مگر او نماز هم می خوانده است . علاوه بر این روابط مردم با این خاندان تحت کنترل شدید حکام بنی امیه بود و پیروان آنان دستگیر و سپس شکنجه و زندانی می شدند و یا به قتل می رسیدند، از این رو شرایط به گونه ای بود که تبیین احکام و مبانی اسلامی توسط ائمه به آسانی ممکن نبود   .

ب) منع کتابت و نقل حدیث: بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، خلفا و حاکمان، به بهانه حفظ قرآن و مخلوط نشدن آیات الهی با احادیث نبوی و با شعار «کفانا کتاب الله; کتاب خدا ما را کفایت می کند» ، از نوشتن و نقل احادیث به شدت ممانعت می کردند و هر کس که حدیثی را نقل می کرد او را توبیخ می کردند، حتی خلیفه دوم احادیثی را که نوشته شده بود جمع آوری کرد و آنها را سوزاند . (13) این امر سبب شد که ائمه نتوانند سنت پیامبرصلی الله علیه وآله را برای مردم بیان کنند . این دستور در زمان امام باقرعلیه السلام توسط «عمر بن عبد العزیز» لغو شد و لذا آن حضرت فرصت یافت تا به احیای سنت نبوی بپردازد   .

ج) جهل و نادانی مردم: این عامل سبب شده بود که مردم از چراغهای فروزنده و روشنی بخش بی بهره بمانند به حدی که وقتی حضرت علی علیه السلام فرمودند: «فاسالونی قبل ان تفقدونی; (14) قبل از اینکه مرا از دست بدهید هر چه می خواهید از من سؤال کنید» ، سعد بن ابی وقاص گفت: بگو موهای ریش من چقدر است . این جهل و نادانی حسرت تمام اندیشمندان جهان را برانگیخته است که ای کاش ما مخاطب چنین شخصیت بزرگی بودیم و از محضر او بهره مند می شدیم   .

اما در زمان امام باقرعلیه السلام که اوضاع سیاسی کمی آرامتر شده بود و کتابت و نقل حدیث آزاد شده و مردم تا حدودی به ماهیت پلید حکام بنی امیه پی بردند، آن حضرت بزرگ ترین نهضت علمی جهان اسلام و تشیع را بنا نهادند و عالم اسلام را از علوم سرشار خود سیراب ساختند . در این عصر بود که تدوین فرهنگ شیعه شامل فقه، تفسیر و اخلاق آغاز شد . این رشد علمی موجب شد که درباره امام باقرعلیه السلام گفته شود: «ولم یظهر من ولد الحسن والحسین من العلوم ما ظهر منه من التفسیر والکلام والاحکام والحلال والحرام; (15) آنچه از دانشهایی همچون تفسیر، کلام، احکام و حلال و حرام از امام باقرعلیه السلام ظاهر گشت از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام ظاهر نگردید  

از این رو رجال و شخصیتهای بزرگ علمی آن روزگار از محضر امام باقرعلیه السلام کسب فیض می کردند و شاگردان زیادی در این دانشگاه بزرگ اسلامی تربیت یافتند . شخصیتهایی همچون «جابر بن یزید جعفی » ، «کیسان سجستانی » ، «ابن مبارک » ، «زهری » ، «اوزاعی » ، «هشام ابن حکم » ، «هشان ابن سالم » و حتی برخی از بزرگان اهل سنت مانند «ابو حنیفه » ، «مالک » و «شافعی » از آثار علمی آن حضرت بهره مند شده و سخنان ایشان را بی واسطه وگاه با چند واسطه نقل نموده اند . همچنین علاوه بر مورخین و محدثین شیعه، بسیاری از مورخین و علمای اهل سنت همچون طبری، بلاذری، خطیب بغدادی، ابو نعیم اصفهانی و زمخشری، سخنان درر بار آن امام بزرگ را بیان نموده اند و در کتب آنها جمله: «قال محمد بن علی » و یا «قال محمد الباقر» فراوان دیده می شود . (16  )

عبادت و زهد  

از ویژگیهای بارز و فضائل اخلاقی امام باقرعلیه السلام کثرت عبادت و همچنین زهد و بی رغبتی به دنیا بود . مورخین در مورد کثرت عبادت آن حضرت نوشته اند: «ان ابا جعفر کان یصلی فی الیوم واللیلة ماة وخمسین رکعة; همانا اباجعفر (امام باقر) در طول شبانه روز 150 رکعت نماز می خواند .» (17) این موضوع موجب شده بود که برخی مشهور شدن آن امام به «باقر» را علاوه بر وسعت علم، به خاطر کثرت سجود بدانند; چنان که سبط بن جوزی از علمای اهل سنت می گوید: «انما سمی الباقر من کثرة سجوده، بقر السجود جبهته، ای فتحها; (18) همانا آن حضرت به سبب کثرت سجود، باقر نامیده شد و کثرت سجود پیشانی آن حضرت را شکافته بود  

از دیگر سجایای اخلاقی آن امام همام، کثیر الذکر بودن ایشان بود، چنان که لحظه ای یاد خدا و ذکر حق را ترک نمی کرد . در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «وکان ابی علیه السلام کثیر الذکر، لقد کنت امشی معه وانه لیذکر الله وآکل معه الطعام وانه لیذکر الله; (19) پدرم کثیر الذکر بود، هنگامی که با او راه می رفتم، ذکر خدا می گفت و در هنگامی که با او غذا می خوردم، ذکر خدا می گفت  

همچنین آن حضرت هیچ رغبتی به امور دنیوی نداشته و تمام وجود خود را معطوف پروردگار خویش می ساخت و پیوسته شیعیان را نسبت به زهد و پارسایی آگاهی می داد . آن حضرت در یکی از سفارشات اخلاقی خود به جابر جعفی می فرماید: «یا جابر من دخل قلبه صافی دین الله عزوجل، شغله عما سواه، یا جابر ما الدنیا؟ وما عسی ان تکون؟ هل هی الا مرکبا رکبته؟ او ثوبا لبسته، ان المؤمنین لم یطمئنوا الی الدنیا لبقاء فیها ولم یامنوا قدوم الآخرة علیهم ولم یصمهم عن ذکر الله ما سمعوا بآذانهم من الفتنة ولم یعمهم عن نور الله ما راوا باعینهم من الزینة ففازوا بثواب الابرار، ان اهل التقوی ایسر اهل الدنیا مؤونة واکثرهم لک معونة; (20  )

ای جابر! هر کس که دین بدون پیرایه خداوند عزوجل در قلبش داخل شود، او را از غیر خدا مشغول می سازد . ای جابر! دنیا چیست؟ و چه چیز می تواند باشد؟ آیا جز مرکبی است که بر او سوار شده ای؟ یا لباسی که آن را پوشیده ای؟ همانا مؤمنین به دنیا برای باقی ماندن در آن اعتماد نمی کنند، و از آمدن آخرت، خود را ایمن نمی دانند و فتنه هایی که می شنوند گوشهای آنان را از شنیدن ذکر حق کر نکرده است و زینتهای دنیائی که می بینند چشمشان را از دیدن نور خدا کور نکرده است، پس به ثواب ابرار نایل آمده اند . همانا اهل تقوی از همه کم مؤونه تر هستند و برای تو کمک کارترین می باشند  

تواضع و حلم امام  

غالب انسانها به گونه ای هستند که به مجرد اینکه حظی از دانش آموختند، خود را برتر از دیگران می بینند و خودبینی و غرور وجود آنها را فرا می گیرد، ولی اولیاء الهی و سرآمد آنها ائمه معصومین علیهم السلام با آنکه علوم فراوانی داشتند، نسبت به تمام اقشار مردم تواضع نشان می دادند . آری همیشه این گونه است که علم و دانش در صورتی که ناقص باشد، باعث هلاکت انسان می شود ولی ائمه علیهم السلام که اعلم مردم اند، در حلم و تواضع سرآمد دیگران بودند . امیر بیان، علی علیه السلام در وصف آل محمدصلی الله علیه وآله می فرماید: «هم عیش العلم وموت الجهل یخبرکم حلمهم عن علمهم; (21) آل محمد مایه حیات علم و دانشند و باعث مرگ نادانی، حلم ایشان شما را از دانش و علم آنها آگاه می سازد  

امام باقرعلیه السلام که در علم و دانش شهره آفاق بود، در حلم و تواضع نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده بود و به حق این فرمایش پیامبر گرامی اسلام را جامه عمل پوشانده بود که: «والذی نفسی بیده ما جمع شیی ء الی شیی ء افضل من حلم الی علم; (22) قسم به کسی که جانم در دست اوست، چیزی با چیز دیگری بهتر از جمع شدن حلم با علم جمع نشده است  

روزی شخصی نصرانی رو به امام کرد و با وقاحت تمام گفت: «انت بقر» ولی امام علیه السلام با کمال آرامش فرمود: «لا انا باقر; نه، من باقر هستم .» نصرانی گفت: «تو فرزند آن مادری هستی که آشپز بود .» امام علیه السلام در جواب فرمود: «تلک حرفتها; آشپزی حرفه ایشان بوده است .» سپس آن نصرانی با کمال بی شرمی گفت: تو فرزند کنیز سیاه بدزبان هستی . امام علیه السلام فرمود: «ان کنت صدقت غفر الله لها وان کنت کذبت غفر الله لک; اگر تو راست می گویی خداوند او را ببخشد و اگر دروغ می گویی خداوند تو را ببخشد .» آن نصرانی وقتی چنین برخوردی را از امام دید از رفتار خود پشیمان شده و مسلمان شد . (23 )

نکته بسیار مهمی که از این داستان می توان آموخت این است که ما شیعیان باید این گونه فضائل اخلاقی را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم و با پیروی از آن امام بزرگوار و با اخلاق نیکو، دیگران را به اسلام و تشیع خوشبین سازیم .

پی نوشت:

 

 13) الطبقات الکبری، ابن سعد، دارصادر، ج 5، ص 188; سیراعلام النبلاء، همان، ج 5، ص 89 .

14) نهج البلاغه، خطبه 93 .

15) مناقب ابن شهر آشوب، همان، ص 372; بحارالانوار، ج 46، ص 294 .

16) سیره پیشوایان، همان، ص 307 .

17) سیر اعلام النبلاء، همان، ج 4، ص 403; تاریخ الاسلام، همان، ص 464 .

18) تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، موسسه اهل البیت، ص 302 .

19) حلیة الابرار، مؤسسة المعارف، ج 3، ص 402 .

20) همان، ص 408; البدایة والنهایة، همان، ص 322 .

21) نهج البلاغه، خطبه 239 .

22) بحارالانوار، همان، ج 2، ص 46 .

23) بحارالانوار، همان، ج 46، ص 289 .






نوشته شده در تاریخ جمعه 89 دی 17 توسط حسین ظفری نژاد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin